در واقع مسجد ، مجموعه ایست که از هنرهای گوناگون که بر روی هم فضا و مکان مقدسی را پدید می آورند . فضا و مکانی که برای ایجاد رابطه میان خداوند و خلق متناسب باشد . فضا و مکانی که در عین شکوه و جلال ، آراستگی و تزئین آن ، ذهن انسان را به جای توجه به خداوند به خود مشغول ندارد و از آنجائیکه مسجد ، پایگاه اجتماعی مسلمانان بشمار می رود به تزئین آن توجه خاصی شده است .بنابراین می توان گفت اولین جایگاه تجلی هنر اسلامی، مسجد بوده است . ساختمان مسجد، طوری است که راز و نیاز انسان را با معبود ،آسان می کند . تناوب بیکران قوسها و ستونها ، فضای پیوسته را چنان به تکه های همسان، بخش می کند که وصول به حالت معنوی را آسان می سازد .
گذشته از این ، آرایش درونی بنا نیز در بوجود آوردن این حالت روحانی ، سخت موثر می نماید . در تزئین و آرایش بناهای اسلامی این خصیصه هست که بیننده را به جنب و جوش وانمی دارد و بر عکس در ذهن وی ، زمینه ای برای کشف شهود و درون بینی مهیا می کند . تزئینات بناهای اسلامی، نظیر گنبد ، محراب ، رواقها ، مناره و ... کلیّت و تمامیّت ذاتی به آن می بخشد . کتیبه های منقش بر روی دیوار مساجد ، انسان را نه تنها به یاد معنای کلمات آن می اندازد بلکه او را متوجه وزن اشکال و صور روحانی آن می کند . آنچه که از نظر هنرمند مسلمان جلوه می کند اینست که سطح خارجی و داخلی بنای مسجد ، تماماً پوشیده باشند . این پوشش، که عالیترین جلوه های آن صنعت کاشیکاری و گچبری است دارای طرحی یکنواخت و بدون تضاد است یعنی همه جا مجموعه کار و آهنگ ملایم رنگها و طرحها مورد نظر است نه یک موضوع خاص .
ویژگی نقوش اسلیمی ، تحرّک ، پیچ و تاب ، رشد و نمو آن است . بی تردید چنین ترکیبات بدیعی، جاذبه مساجد را در طول تاریخ تمدن اسلامی برای مسلمانان افزایش داده و حتی هنرمندان غربی را دچار حیرت و شگفتی نموده است . در معماری اسلامی ، عناصری همچون ، شکل ، تقارن ، جهت مندی بنا ، رنگ ، خط ، توجه به نوع مصالح ، محراب ، گنبد ، مناره و... باعث تجلیب انسانها به این مکان مقدس شده است .
بررسی معماری مساجد ،بدون در نظر گرفتن تزئینات آن در هر شکلی و با هر موادی کامل نیست . اهداف چنین تزئیناتی بیان واقعیات غیر ملموس است . نقوش اسلیمی ، نقوش هندسی و کتیبه ها هر سه منحصر به معماری اسلامی است و در واقع جایگزین شمایل ، مجسمه و نقاشی در کلیساها شده است . در تمام سرزمینهایی که اسلام بدانجا قدم نهاد شکل منحصر به فرد نقوش اسلامی را در آنجا آفرید . معماران ایرانی ،تحت تاثیر باورهای اسلامی ، در خلق آثار بدیع، نظیر کتیبه های متضمن نامهای جلاله خداوند و رسول گرامی اسلام (ص) و آیات نورانی قران در انواع صور زیبا بر روی آجر پخته و کاشی لعابدار تلاش نموده اند . این نوع تزئینات ، علاوه بر زیبا سازی صوری فضا در بالا بردن کیفیت فضای روحانی عبادت ، نقش موثری ایفا می نماید .
کاشیکاری با رنگهای زیبا و متنوع ، پیوندی بین آسمان و مسجد را برای بیننده القا می کند . نمونه بارز و عینی این هنر بی بدیل ، کاشیکاری گنبد مسجد شیخ لطف الله در اصفهان می باشد .
خط و کتیبه در معماری اسلامی و ایرانی از جایگاه ویژه ای در زیباسازی بیوت الهی و سایر اماکن مذهبی برخوردار است . هدف خط و خطاطی در کتیبه های مساجد ، جنبش و حرکت به سوی مقصد است . این هنر زیبا در کاشیکاری و گچبری هم بکار گرفته شده و باعث خلق آثار متعدد و متنوعی شده است .
احاطه شدن ورودیها ، تاقها ، محراب ، مناره و حتی اطراف گنبد با این کتیبه ها و نقوش زیبا نشان از آمیختگی وپیوند زندگی مسلمانان با آیات روحبخش قرآن دارد.
کتیبه نگاری ، فضا را از روح قرآن و کلام الهی عطرآگین کرده و به ماده و فضا هویت و معنا می بخشد.کتیبه های مساجد صدر اسلام محدود به خط کوفی بودند ولی در سده های پنجم و ششم ، خط ثلث بصورت فراگیر ، جایگزین خط کوفی شد . متون نقش بسته به اجزای مسجد ، متناسب با فضایی هستند که در آن قرار گرفتند . کلام مکتوب همواره همراه با نقوش هندسی و اسلیمی تنها شکل موزون برای تزئین مساجد شناخته شده اند و خوانا بودن آن اغلب تحت الشعاع کیفیت زیبا شناختی آن قرار گرفته است.
تأثیر رنگ و نور در معماری اسلامی ، انکار ناشدنی است و از اهمیت و گستردگی معنایی زیادی برخوردار است .نقش نور در معماری اسلامی تأکید بسیار گسترده بر اصل تجلی است . نقش نور شفاف کردن ماده و کاستن از صعوبت و سردی بناست. رنگ در جهان محسوس، همنشین بی بدیل نور است. نور به عنوان مظهر وجود در فضای مسجد افشانده می شود تا یکی از عناصر تشکیل دهنده فضای ادراکی باشد . در واقع نور، تحرک و حیاتی فعال به تزئینات اسلامی بخشیده است . نور و تزئینات مسجد،بجای اینکه ذهن را به دنبال خود بکشد ، انسان را به جهانی خیالی رهنمون می سازدو غالبهای ذهنی را درهم شکسته و به روشنایی دنیایی می کشاند که تجلی حق در آن است.
حسین نصر در کتاب «ایران پل فیروزه» در رابطه با تأثیر رنگ ،چنین می نویسد:«رنگها در هنر، جنبه ای کیمیایی دارد و آمیختن آنها خود یک هنر مشابه به کیمیاگری است .هر رنگ دارای تمثیلی است خاص خودش و نیز هر رنگ، دارای رابطه ای با یکی از احوالات درونی انسان و روح است».
مقرنس ، که برجسته ترین تزئین محراب و در عین حال زیباترین و پرشکوهترین جنبه آنست ، در واقع محصول موانست و همنشینی لطیف رنگ و نور بر بستر معماری و بازتابی از زیبایی رنگهاست . محراب در آیات 37و39 سوره مباکه آل عمران به عنوان مأمن و ملجأ معرفی شده است که قوس و مقرنس های آن، انسان را واردیک قلمرو معنوی می کند . در واقع ، دوار بودن گنبد، مقرنس ها و قوس محراب ، موجب استعلای روحی می شود که در معماری اسلامی مساجد ، برای نمایاندن هیبت و شکوه آن ، مورد استفاده قرار می گیرد.
نظرات شما عزیزان: