ابراهیمخان برادر نادر نیز هر دو در صحن را تنکه نقره گرفت.
دومین ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ، نوه نادر ساخته و وقف مرقد مطهر شد.
این ضریح فولادی مرصع بدون سقف که معروف به "ضریح نگین نشان" بود، پنجره ها و شبکه های چهار طرف آن دارای گوی و ماسوره هایی بود که با نگین های کوچک یاقوت و زمرد تزیین یافته و تعداد آنها بالغ بر 2000 می شود.
اما چندی بعد به وسیله نوادگانش به این ساحت مقدس اهانتهایی شد که اینک ذکر میشود.
شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا فرزند نادرشاه افشار در خراسان حکومت میکرد. احمد شاه درانی به مشهد حمله کرد و نصرالله میرزا پسر شاهرخ که ولیعهد بود با او مقابلهای مردانه کرد و وی را شکست داد و او را وادار به صلح نمود. این امر موجب غرور وی شد که خیال جهانگیری را در سر پرورانید.
در سال 1190 ه. ق که خزانه پدرش خالی شده و برای پرداختحقوق سپاهیانش درمانده شده بود به تحریک برخی از فرومایگان طلا و جواهرات حرم مطهر رضوی را از قندیلها و درها جدا کرد، مقداری را به فروش رسانید و مقداری از طلاها و نقرهها را سکه زد و صرف پرداختحقوق و تهیه سپاه نمود.
نادرمیرزا برادر نصرالله میرزا نیز که پس از خلع وی توسط پدرش رضاقلی میرزا، ولیعهد شده بود دست تعدی و تجاوز به اموال موقوفه و غیرموقوفه گشود و حتی خشتهای طلای روی گنبد مطهر را کند و به نام خود سکه زد و جواهرات حرم را به فروش رسانید. حتی سرطوق مکلل را که بالای گنبد نصب بود کند و نیز قالی زربافت را که هفتهزار تومان ارزش داشتسوزانید.
نصایح مرحوم آیةالله میرزا مهدی مجتهد تولیت وقت آستان قدس نیز مانع اعمال ناشایست و تجاوزگرانه او نشد. اما مردم به او اعتراض کردند و سکههای ضرب شده را که در بازار بود جمعآوری مینمودند و به میرزا مهدی مجتهد جد سادات شهیدی مشهد برمیگرداندند. مردم سرانجام سر به شورش برداشتند. نادر میرزا نیز که این شورش را از ناحیه میرزا مهدی میدانست وی را در سال 1218 ه. ش به شهادت رسانید و مرحوم میرزا مهدی مجتهد به «شهید رابع» معروف شد.
نظرات شما عزیزان: